سیل در نمایشگاه کتاب!

0
1190
نمایشگاه کتاب تهران

سیل آثار ترجمه‌ای در فضای کتاب ایران این روزها در نمایشگاه کتاب تهران بیشتر به چشم می آید و به نظر می‌رسد این روزها هرکسی توانسته مجوز نشر بگیرد دست به نشر آثار ترجمه‌ای زده است.

حسام آبنوس: ترجمه در حال خوردن ما است. ترجمه چیز بدی نیست. اساسا ترجمه ابزاری برای انتقال فرهنگ است ولی این به معنای تایید سیل ترجمه آثار داستانی نیست. کافی است این روزها سری به مصلای تهران محل برگزاری نمایشگاه کتاب تهران بزنید تا تایید کنید که سیل ترجمه در حال غرق کردن بازار کتاب است. سیلی که گمان می‌کنم چیزی جز کسب سود از سوی شبه ناشران زمینه ایجاد آن نباشد.

این روزها هرکس که توانسته یک مجوز نشر بگیرد ترجمه آثار داستانی و غیر آن را در دستور کار قرار داده و لقب ناشر بر پیشانی خود نهاده و مشغول کار فرهنگی است!

ناشر بودن بد نیست. حتی انتشار کتاب ترجمه شده هم امر ناپسندی نیست. بلکه مشکل از جایی آغاز می‌شود که علاوه بر ترجمه‌های متعدد از یک کتاب که نمونه‌های فراوانی را می‌توان مثال زد که ناشران متعددی یک کتاب را ترجمه کرده اند و همین سبب شده تفاوتی میان دوغ و دوشاب نماند در کنار آن هرکتابی که روشن نیست از چه کیفیتی برخوردار است و آیا ارزش هزینه کردن از سوی مخاطب دارد یا خیر؛ تبدیل به اثری در بازار نشر می‌شود. اثری که ناشر برای فروختن آن متوسل به ریویوهای اغواگر در پشت جلد می‌شود و اینجا دیگر مخاطب است که با خرید یک کتاب اعتمادش به کتاب و ناشران سلب می‌شود.

کسب سود از سوی ناشران سبب شده که هرکدام دست به نشر آثاری بزنند که معلوم نیست چه جایگاهی در ادبیات داستانی غرب دارند. صرف اینکه یک فیلم از روی یک کتاب ساخته شده یا اینکه پرفروش فلان نشریه بوده نمی‌توان اثری داستانی را ترجمه کرد. این نکته را باید در نظر گرفت که با توجه به فراوانی مخاطب انگلیسی زبان در دنیا، طبیعی است که برخی از کتب آنها که شاید چندان هم موفق نباشند درمحافلی مطرح شوند یا یک اثر متوسط تصویری از روی آنها ساخته شود ولی این حواشی سبب شده بسیاری از آنها برای فروش اثر خود استفاده کنند.

نبود نظارت در ترجمه آثار داستانی و غیرداستانی از سوی نهادهایی مانند اتحادیه‌های فعال در حوزه ترجمه و در کنار آن بی توجهی نهادهایی که مجوز فعالیت می‌دهند سبب شده با آثاری روبه رو باشیم که برخی از آنها نه تنها ارزش چاپ شدن ندارند بلکه حتی باید به حال درختانی که قطع شدند تا کاغذ چاپ این قبیل کتب فراهم شود نیز افسوس خورد.

سیل آثار ترجمه‌ای در روزهایی که بدنه داستان نویسان فارسی روز به روز تُنُک تر می‌شود و در کنار آن شبه ناشرانی که آثار وبلاگی را به عنوان آثار درخور توجه به مخاطب قالب می‌کنند و زمینه بی اعتمادی خواننده را فراهم می‌کنند سبب شده که روز به روز سیطره آثار ترجمه‌ای بر ذهن و زبان مخاطبان گسترده تر شود و دیگر نمی‌توان امیدی داشت که اوضاع بهبود پیدا کند.

ترجمه‌هایی که در کیفیت آنها نیز ان قلت وجود دارد و باید همان‌ها نیز از منظر ترجمه بررسی شود زیرا بارها دیده شده که اثری حتی قابل خواندن نیست و جملات یک مرتبه از سوی ناشر یا خود مترجم خوانده نشده اند.

ناشرانی که وقتی به غرفه آنها مراجعه می‌کنی متوجه تازه کار بودن آنها می‌شوی و اینکه مشخص است طی سال‌های اخیر فعالیت خود را آغاز کرده اند. ایکاش ارشاد و نهادهای متولی و سیاست گذار در حوزه فرهنگ نسبت به حمایت از آثار فارسی برنامه‌ای داشتند یا حداقل سدی محکم با چفت و بست‌های قانونی در برابر سیل آثار ترجمه‌ای که بخش اعظمی از آنها ارزش چاپ شدن ندارند، عَلَم می‌کرد.

تمام نکات بالا جدا از نکات فرهنگی آثار ترجمه‌ای است که انتشار بسیاری از آنها هیچ توجیه فرهنگی ندارد و در اینجا درصدد پرداختن به آنها نیستیم!

منبع: خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید