در قسمت ۳ رقص روی شیشه کلاف زندگی یغما و رعنا به خاطر اتفاقاتی که رخ میدهد، پیچیدهتر میشود، از سویی حضور ادریس ملک، دوست دوران دانشجویی آنها، مشکلات شکل و شمایل دیگری به خود میگیرد
پایان قسمت دوم با از هوش رفتن رعنا در شب تولد یغما و ورود ادریس به ایران و جان سالم به در بردن از سوءقصدی که به جانش شده بود، کنجکاوی مخاطبان را برای دیدن قسمت سوم دوچندان کرد.
حال رعنا در بیمارستان بهتر میشود، اما مشخص میشود که جنینی که در شکمش داشت سقط شده است. یغما که تا این لحظه از بارداری رعنا خبر نداشت به شدت برآشفته میشود و بیمارستان را ترک میکند. این رفتن یغما به درازا میکشد و تا دو روز آینده هم خبری از او نمیشود.
گم شدن یغما، رعنای زخم خورده را با مشکلات جدیدی روبرو میکند. عدهای وارد دفتر کار یغما میشوند و آن جا را به هم میریزند، چک یغما که رعنا برای خرید ساعت کادوی تولدش خرج کرده بود برگشت میخورد و رعنا در دفتر کار یغما تعداد زیادی گوشی تلفن همراه پیدا میکند و گاوصندوق را خالی مییابد.
بی خبری از یغما باعث میشود که رعنا به همراه خواهرش دریا، که همسر برادر یغما، سیاوش است، به دنبال سیاوش بگردند تا بتوانند ردی از یغما پیدا کنند. گشتن به دنبال سیاوش به جایی نمیرسد و فقط آنها را از عمق بدهیهایی که او با قمار بالا آورده است، مطلع میکند.
ورود کاراکتر ادریس موج جدیدی از روابط را با خود وارد داستان میکند. ادریس که با ورودش به ایران خیلی زود میفهمد که عدهای قصد جانش را کرده اند چند ساعت بعد از حمله به گالری اش هم مطلع میشود، اما دقیقا نمیداند که از طرف چه کسانی تهدید میشود. هرچند از سردی روابط ادریس با برادرزادههای میرخان میتوان فهمید که او دشمنان زیادی دارد. دشمنی و سوء نیت آنها نیز بی دلیل نیست، چرا که میدانیم ادریس در قتل صابر دخیل بوده است و تماسهای او با افرادی در ترکیه نیز نشان میدهد که قصد دارد میرخان را نیز در یک معامله دور بزند.
رعنا و دریا به صورت اتفاقی در خانهی دریا با سیاوش روبرو میشوند. سیاوش آشفتهای که حتی خانهی دریا را هم در قمار باخته است. درگیری آنها بر سر سند خانه به جایی میرسد که رعنا چاقویی را از آشپزخانه بر میدارد و در شکم سیاوش فرود میآورد.
همانطور که اشاره شد ورود کاراکتر ادریس روابط جدیدی را وارد داستان میکند. هرچند هنوز هم روند معرفی شخصیتها بسیار کند است که شاید با پلان کلی سریال که قرار است در ۲۶ قسمت پخش شود همخوانی داشته باشد، اما شاید با حوصلهی برخی مخاطبان امروز سازگار نباشد. مخاطبانی که آشناییشان با جدیدترین سریالهای روز دنیا باعث شده است توقع معرفی سریع شخصیتها در روند اتفاقات گوناگون و با ریتمی بالا را داشته باشند.
پی گیری زندگی لوکس با خوانوادهی یغما و رعنا و همینطور عشق قدیمی ادریس به رعنا که از دوران دانشگاه تا کنون ادامه یافته و ازدواج رعنا با فرد پولداری مثل یغما که تمام زندگی ادریس را تحت تاثیر قرار داده و از یک فرد آس و پاس او را به کسی تبدیل کرده است که حالا پول و قدرت فراوان دارد و در پی انتقام از کسانی که در گذشته او را تحقیر کرده اند، به خودی خود سوژهای تکراری است که رنگ و لعاب و نمایش ماشینهای آخرین مدل و لباسهای خوش نقش نگار بازیگران نیز نمیتواند به جذابیت آن اضافه کند.
اما رقص روی شیشه سعی میکند که پا را از وادی یک ملودرام اجتماعی صرف فراتر گذارد و حضور پدرخوانده مانند شخصیت میرخان (اکبر زنجان پور) و خانوادهی مافیایی پیرامونش تمهیدی است که فیلم نامهی رقص روی شیشه برای فرار از کلیشههای ملودرام اندیشیده است! که البته این هم لزوما نمیتواند نتیجه مطلوبی داشته باشد.
اما ورود داستان به مسائل مالی و اقتصادی و پول شویی و پروندههای مفسدین فی الارض و… که در این قسمت اشاراتی به آن شد، میتواند به جذابیتهای سریال بیفزاید. این مسائل مورد اشاره همگی از مسائل روز جامعهی ایران در چند سال اخیر بوده اند. پروندههای مفسدین اقتصادی هر روز در یکی دو سال اخیر جزء تیترهای بالای جراید و خبرگزاریها و فضاهای مجازی بوده اند و حتی در همین جشنوارهی اخیر فیلم فجر هم پر تکرارترین لفظ میان اهالی سینما و رسانه، لفظ پول شویی و پولهای کثیف بود.
حال باید دید رویکرد رقص روی شیشه نسبت به این مسائل چگونه است. سریالی که از قضا در متن داستانش یک کاراکتر بازیگر برندهی سیمرغ حضور دارد که در پی حضور دوباره در سینما است و همسرش با اتهامات مالی روبرو خواهد شد.
شاید هنوز برای قضاوت رقص روی شیشه زود باشد. باید منتظر ماند و دید که سرنوشت شخصیتهای این سریال به کجا میانجامد و دنیای یغما و رعنا چگونه به دنیای ادریس و میرخان پیوند میخورد و همچنین بازتاب مسائل اجتماعی و اقتصادی روز ایران در مسیر پیشرفت قصه چگونه خواهد بود.