علی تفرشی: می‌گفتند موسیقی تیتراژ «خانه سبز» لس‌آنجلسی است

0
773

آشنایی من با بهرام دهقانیار به سال ۷۲ برمی‌گردد. آن زمان هنرستان موسیقی می‌رفتم و قرار بود با استاد محمدرضا اخوان -که استاد هنرستان بودند- اجرایی داشته باشیم. من سولیست گروه کُر بودم و بهرام دهقانیار هم قرار بود پیانو بنوازد. در یکی از جلساتی که در فرهنگسرای ارسباران داشتیم، برای اولین‌بار بهرام عزیز را دیدم. من آن روز کمانچه‌ام را همراهم برده بودم و از آنجا که بهرام بسیار خوش مشرب و صمیمی است، با هم کمی ساز نواختیم و خواندیم و از همان روز رفیق شدیم. از آن به بعد تقریباً در تمام کارهایش کمانچه می‌زدم تا این‌که موسیقی سریال «خانه سبز» را ساخت و از من خواست تیتراژ آن را بخوانم.

البته که قصه این تیتراژ هم مفصل است چون آن روزها اصلاً تیتراژ باکلام مرسوم نبود و با این‌که آن را خوانده بودم، سریال دو سه ماه بدون تیتراژ پخش می‌شد. می‌گفتند اجازه پخش نداده‌اند. اما یک روز به بهانه نیمه‌شعبان، بهرام گفت می‌خواهند تیتراژ را پخش کنند؛ اما باید آن را دوباره بخوانی. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت موسیقی را تغییر داده‌ام؛ گفته‌اند موسیقی لس‌آنجلسی است و صدای خواننده شبیه خواننده‌های قبل از انقلاب است.

خلاصه این‌که آن روز حدوداً ساعت چهار، پنج بعدازظهر آن‌را دوباره در خانه بهرام خواندم و با یک میکروفون ساده ضبط شد. مسعود رسام و بیژن بیرنگ هم بودند. کار را روی فیلم «بِتاکم» ضبط کردند و آقای رسام آن را برد شبکه که آن شب برای اولین‌بار از تلویزیون پخش شد و چقدر هم استقبال از آن زیاد بود.

حالا سال‌ها از آن روز می‌گذرد و خوشحالم که بهرام دهقانیار اولین آلبومش یعنی «بشنو از نو» را منتشر کرده است. او پیش از انتشار تنها آلبومش گفته بود برای انتشار یک اثر، باید از درون به آنچنان پختگی رسید که با انتشارش بعدها دچار پشیمانی نشد و الان در ۵۲ سالگی احساس می‌کنم به این پختگی درونی رسیده‌ام. ببینید، بهرام دهقانیار یک موزیسین کاربلد و خوش‌ذوق و به نظر من صاحب‌سبک است و من هم با این نظرش بسیار موافقم. به هر حال دنیای موسیقی نیاز به علم و تجربه و سلیقه و خلاقیت دارد و به نظرم آدم عاقل فقط آن لحظه که احساس کند حرف جدیدی دارد، باید حرف بزند. البته از نظر من، بهرام خیلی پیش از این‌ها می‌توانست آلبومش را منتشر کند و این را از همان سال‌های اول هم به او می‌گفتم. هر چند که به روحیه افراد هم مربوط است؛ بهرام همیشه دور از حاشیه و در آرامش خودش کار می‌کند و هیچ وقت دنبال به نمایش گذاشتن خودش نبوده است.

زمانی هم که در «جشن موسیقی ما» برای گرفتن تندیس روی استیج آمد، گفت اصلاً انتظارش را نداشتم و برایم خیلی جالب بود. با خودم فکر کردم آنقدر فضای امروز موسیقی تک‌بعدی شده که انگار صرفاً یک ژانر موسیقی، آن هم موسیقی پاپ در کشور وجود دارد. انگار این قضیه بین موزیسین‌ها هم جا افتاده و معمولاً کسی انتظار دیده شدن ژانرهای دیگر را ندارد و از این‌روست که بهرام چنین حرفی روی استیج می‌زند. امروزه متأسفانه موزیسین‌هایی که تحصیل‌کرده موسیقی هستند و سال‌ها زحمت کشیده‌اند، انتظار شنیده شدن موسیقی‌شان را ندارند و از ایم بابت بسیار خوشحالم که موسیقی بهرام شنیده شده است. البته من فقط دو بار جشن «موسیقی ما» را از نزدیک دیده‌ام و خیلی با آن آشنایی عمیقی ندارم اما احساس کردم این دوره تا حدودی به موسیقی ارزشمند هم بها داده‌اید و لذت بردم وقتی دیدم انگار امروزه به موزیسین‌ها هم توجه می‌شود. البته «موزیسین» به معنای واقعی کلمه؛ چون امروزه لفظ «موزیسین» را درباره هر کس که در حوزه موسیقی کار می‌کند به کار می‌برند، اما موزیسین کسی است که تحصیلات آکادمیک موسیقی داشته باشد نه کسی که صرفاً میکروفون یا ساز دستش می‌گیرد!

اگر بخواهم از دیگر وجوه بهرام دهقانیار بگویم، باید به این نکته اشاره کنم که او، هم موسیقی جز را به خوبی می‌شناسد و هم موسیقی پاپ و کلاسیک و اصیل ایرانی را. او پیانوی ایرانی را آموزش دیده و بسیار هم آن‌را جذاب و دوست‌داشتنی می‌نوازد و کاملاً به موسیقی دستگاهی اشراف دارد. همیشه در کارهایش ترکیب انواع موسیقی شنیده می‌شود و اگر بخواهد کاری کند که خمیر مایه اصلی‌اش موسیقی ایرانی باشد -حالا در هر ژانری- بسیار خوب و دلنشین این کار را انجام می‌دهد. هم ذوق و سلیقه‌اش را دارد و هم تکنیکش را. در آلبوم «بشنو از نو» هم همین کار را کرده و با تنظیم‌های خاصش، قطعاتی بسیار شنیدنی نوشته است. خوشحالم که بهرام دهقانیار بالأخره آلبوم منتشر کرد و موسیقی‌اش هم شنیده شد. برای دوست عزیز و قدیمی‌ام آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم همیشه پویا باشد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید